کنج خلوت ذهنم

باشد که بماند...

کنج خلوت ذهنم

باشد که بماند...

سلام.فاطمه هستم(آخوندی) (:
ادعایی در نوشتن ندارم.فقط اومدم بلکه شاید در این وبلاگ کوچیک،"من"رو بهتر پیدا کنم...(:

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

من و دیوانگی هایم

يكشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۵۵ ب.ظ | فاطمه آخوندی | ۲ نظر

چند وقتی است یعنی خیلی وقت است که بی خیال شده ام.نمیدانم دیوانه شده ام یا عاقل.

یا شاید هم دیوانه ای که در حال عاقل شدن است و روزبه روز دیوانه تر میشود.

دیگر خیلی چیزها برایم اهمیت ندارد.شاید به خاطر این است که وقتی ماجرایم با آن ها شروع میشود با خودم میگویم که چی؟و وقتی جوابم به آن ها این است که هیچ.دیگر فرصت فکر کردن به آن ها را به خود نمیدهم.

برای مثال همین روزها که ایام امتحانات دانشگاه است.یکی از درس هایم را افتادم.و حتی احتمال دادم مشروط شوم میدانی جوابم چه بود به خودم.گفتم که چی؟حالا افتادم که چی؟چه تاثیری در روند زندگیِ من دارد؟چه اهمیتی دارد یک رقم؟آن هم نتیجه ای برای چیزی که حتی کسی که به نتیجه هم رسیده دیگر یادش نمی آید بعد از چند مدت.مطمعنم حتی نمره اش را هم فراموش میکند.چه خوب چه بد بالاخره فراموش میشود پس چرا لحظه هایم را برای چیز بی اهمیت و فراموش شدنی در غم بگذرانم؟

یا مثلا همین وبلاگ زدن و نوشتنم در آن.یکهو تصمیم گرفتم به راه اندازیش.نوشتن را دوست دارم ولی در آن عالی نیستم با این حال در همین وبلاگ کوچکم مینویسم چون دوست دارم بنویسم.یا بهتر بگویم نوشتنم را دوست دارم نه واژه هایم که نگران این باشم کسی از آن ها خوشش نیاد.چون برای خودم مینویسم صرفا برای نوشتن،برای آرام گرفتن ذهنم.

برایم مهم نیست کسی از راه برسد و بخواند و به دلش ننشیند،با خواندن اولش خسته شود و یا اصلا کسی گذرش هم این اطراف نیوفتد.

نمیدانم خوب است این بی اهمیت بودن یا بد ولی من دوستش دارم.با آن آزادی عمل دارم.بی پروا شده ام.میتوانم کارهای زیادی را انجام دهم نه فقط یک کار را که آن هم برای عالی انجام دادنش کلی زمان صرف کنم و در شک و تردید و فقط فکر کردن به سر برم.

گاهی ما آدم ها غم و شادی امان را صرف چیزهایی میکنیم که وقتی از خودمان بابت شان سوال "که چی؟" را بپرسیم در نهایت میرسیم به "هیچ".

نمیدانم بی خیال شده ام،عاقل شده ام یا دیوانه؟

ولی هر چه هست دوستش دارم.بماند(:

 

  • فاطمه آخوندی

نظرات  (۲)

  • فاطمه فتاحی
  • نیستم، ولی حواسم بهت هست :)

    دورادور مراقبت هستم!

    خوشحالم برات...

    خیلی خوشحال.

    حس میکنم که داری بزرگ میشی. قبلاً هم بهت گفتم، ولی این‌بار جدی‌تر؛ داری بزرگ میشی خواهر کوچیکه💛

    و من خوشحال‌ترینم برات.

    این شک‌وتردیدهایی‌ام که میان سراغ آدم، طبیعیه. این تجربه‌ی حس‌های مختلف و بعضاً جدید، نشونه‌ی پیشرفتت رو به جلو و طی کردن مسیرِ جدیده.

    پس با قدرت‌تر از قبل پیش برو جانکم :)

  • فاطمه آخوندی
  • (:

    (:

    (:

    (:

    (:

    (:

    ممنون بابت بودنت آجی بزرگه...(:

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی