کنج خلوت ذهنم

باشد که بماند...

کنج خلوت ذهنم

باشد که بماند...

سلام.فاطمه هستم(آخوندی) (:
ادعایی در نوشتن ندارم.فقط اومدم بلکه شاید در این وبلاگ کوچیک،"من"رو بهتر پیدا کنم...(:

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

ساده

جمعه, ۲۰ دی ۱۳۹۸، ۱۲:۱۷ ب.ظ | فاطمه آخوندی | ۲ نظر

اتوبوس تند میرفت و جاده پر از گردنه

با توجه به اتفاقات اخیر منم احتمال دادم که ممکنه انا لله و انا...

در نتیجه به طور طبیعی یه سوال از خودم پرسیدم،اگه آخرین لحظات عمرت باشه چیکار میکنی؟

خب مدتی فکر کردم و نوشتم و نوشتم...

ولی در نهایت به این نتیجه رسیدم که میخوام کتابم رو بخونم و به موسیقیم گوش بدم.همین!

درست مثل حس خوردن یک آبنبات چوبیِ گردِ سبز با طعم سیب ترش.

همیشه همین بوده جوابم به این سوال که اگه فلان وقت فرصت داشته باشی چیکار میکنی؟

این بوده که "زندگی" میکنم.

آره اگر مُردم بگید در حال خوردن یک آبنبات چوبیِ گردِ سبز با طعم سیب ترش بود...

 

  • فاطمه آخوندی

نظرات  (۲)

  • فاطمه فتاحی
  • زندگی باید کرد...

    :)

  • فاطمه آخوندی
  • ((:

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی